ستیا نفسستیا نفس، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

ستیانفسم

دختر عزیزم توی هفت ماهگی(شروع هشت ماهگی)

1392/2/7 22:37
نویسنده : مامان زهرا
2,195 بازدید
اشتراک گذاری

.

سلام فرشته زمینی من


این روزا چقدر زمان زود میگذره،دوست دارم زمان رو متوقف کنم تا این روزهایی که واسم مثل یه خواب شیرین می مونه هیچوقت به پایان نرسه

روزهای زیبایی که سرشارم از حس داشتن تو.... واین زندگی رویایی...

تو داری وارد هشتمین ماه از زندگی قشنگت می شی و من رو روز به روز عاشق تر از قبل می کنی

هشت ماه گذشت از اولین روزی که تورو توی بغلم گرفتم وچشمهای قشنگت رو دیدم

چشمهایی که نه ماه تو خواب وبیداری جلوی چشمام بود ومن مطمئن بودم که تو صاحب این چشمهای زیبایی،چشمهات مثل چشمهای محمودم میمونه...زیبا...گیرا...رویایی...

تو این روزهایی که گذشته کلی شیطون شدی و دلبری کردی ودلیل اشکها ولبخندهای من ومحمود شدی

مارو به قدری عاشق خودت کردی که با دیدن اشکهای تو دلمون می لرزه و چشمهامون پر از اشک می شه و بادیدن لبخند قشنگت و خنده های بلندت از ته دل می خندیم

هر روز بیشتر از روز قبل به همدیگه می گیم که چقدر تورو دوستت داریم و وابسته ات شدیم

 

وحالا از کارهایی که توی هفت ماهگی انجام دادی می نویسم

شاید وقتی بزرگ شدی یادم نباشن

یه رو که تو رو پیش مامان مهناز گذاشته بودم وحدود دوساعتی کنارت نبودم

وقتی برگشتم خونه وتورو توبغلم گرفتم خودت رو محکم چسبوندی بهم و شروع کردی به ابراز احساسات با یه شیوه جدید،کاری که تا به اون روز انجام نداده بودی،واما اون کار این بود که چشمهات رو جمع میکردی و دماغت رو گشاد میکردی و لبهات رو برجسته میکردی و با دماغ ودهنت وزبون جمع شده ات یه صدایی از خودت در می آوردی مثل اینکه نفست رو میدادی تو دماغت وبا دهنت خالی میکردی

این یه عکس از اون حرکتت

.

البته تو عکس چندان معلوم نیست

این حرکت رو حدود سه هفته انجام دادی و فراموشش کردی ولی حالا به جای اون ،زمانی که چند ساعت از من وبابایی دور باشی ،وقتی مارو میبینی ومیای بغلمون دست وپاهات رو محکم به هم میکوبی و میخندی و میچسبی بهمون

این عکسهای پایینی  چند نمونه از حالتهای تو در عرض یک دقیقه رو نشون میده

بدون دلیل خاصی  می زنی زیر گریه


.

 

 

با یه اشاره یا نشون دادن یه اسباب بازی  گریه ات کمتر می شه

 

 

.

 

وقتی اون وسیله رو بهت نزدیک می کنم می خندی

 

 

.

 

و اینجاهم که همینطور که از عکس پیداست انگار نه انگار که داشتی گریه می کردی

 

 

.

 

فدای تو دختر نازنینم بشم که انقدر دنیات شیرینه و به زودی همه چی رو فراموش میکنی وفاصله بین گریه وخنده ات به یک دقیقه هم نمیکشه

 

 

.

 

صداهایی که تو این روزا از خودت درمی آری

آآآآآآ             او او او او او     ددددددددددددددددددددددددددددددد

بابابابابابابابابابابا   مم ممم مم ممم مم ممم

فکر کنم کم کم داری شروع به ساختن کلمه می کنی و می خوای بگی مامان  و بابا

 

روز27فروردین بابایی کارش خیلی زیاد بود به همین خاطر شب دیروقت بود ولی خونه نیومده بود ومن احساس کردم که تو واسه بابایی بی تابی میکنیی واز بازی کردن با من خسته شدی،می خواستم ببرم بخوابونمت ولی دلم نیومد قبل اومدن بابایی بخوابی،توفکر این بودم که ببرم بخوابونمت یانبرم که زنگ آیفون به صدا دراومد...

وهمون لحظه عکس العملی که تو نشون دادی... به من نگاه کردی وگفتی : با

جوجه کوشولوی من نمی دونی چه حالی شدم،قربون اون دل کوچیکت برم که واسه بابایی تنگ شده بود

باخوشحالی بغلت کردم وبردمت جلوی آیفون

با دیدن چهره باباییی تو آیفون از خوشحالی دست وپات رو محکم تکون می دادی و می خواستی گوشی آیفون رو برداری،وقتی بابایی اومد خونه تورو دادم بغلش وتو تا نیم ساعت از بغل بابایی بیرون نیومدی وسرت رو گذاشته بودی روشونه هاش وخودت رو محکم چسبونده بودی بهش

ماچماچماچماچاون  موقع بود که فهمیدم واقعا راسته که می گن دخترا بابایی میشنماچماچماچماچ

 

تو همون روز  در حال تماشای DVDتصویری شعرهای کودکانه خاله ستاره بودی ومنم مشغول انجام کارای خودم بودم که متوجه شدم با شنیدن آهنگ شاد تولدت مبارک داری واسه خودت دست می زنی

وقتی اومدم کنارت دیدم بلـــــــــــــــــــــــــــــــه ....جوجه کوشولوی من داره دست می زنه

از خوشحالی بغلت کردم ومحکم فشارت دادم...قربون دختر باهوشم برم که بدون اینکه بهش یاد بدیم دست زدن یاد گرفته

ومنشا دست زدنت هم شب قبلش بود که واسه تو جشن دندونی گرفته بودیم وتو با دیدن دست زدن ما این حرکت تو ذهنت مونده بودهوراهوراهورا

بهت گفتم ستیا جونم دست بزن وتو شروع کردی به دست زدن عروسک من

حالا هروقت بهت میگیم دست بزن ، شروع می کنی به دست زدن وخودتم میگی : د دس دددد  دس دد

 

حالا چند تا عکس می ذارم مثلا به زبون خودت

به به چه خوردنی لذیذی


.

 

الان می گیرمش

ببینم چه طعمی داره


.

 

واااااااااااااااااااااای مامانی این چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

.

 

دوسش ندارم.........

مامان جونم شیر خوشمزه تره

 

 

.

 

من مامان معصومه رو خیلی دوست دارم ،هر بار میبینمش از ته دل می خندم

 

 

.

 

ای باباااااااااااااااااا گرمم شد ، می خوام تابم رو در بیارم

 

.

من پوره سیب زمینی و تخم مرغ آب پز رو خیلی دوست دارم مخصوصا وقتی مامانم با کره مخلوطشون میکنه خیلی خوشمزه میشهنیشخند

 

می خوام برم آب تنی کنم

 

 

.

 

مامانی تنهام نذار ... میترسم

 

 

.

 

آخه دارم سر می خورم، تو ام بیا پیشم

 

 

.

 

کمک کمک....

 

 

.

 

آخجون آب تنی...

 

 

.

 

.

 

سیلــــــــــــــــام سیلــــــــــــــــــــام

من اومدم ..............

 

.

 

وای که چقد آب نوش جان کردم

 

 

.

 

حالا یکم پاهام رو بخورم

 

 

.

 

حالا انگشتم رو......

 

 

.

 

خب دیگه موقع پوشیدن لباسه

 

 

.

 

حالا مامانی ام موهام رو سشوار می کشه

 

 

.

 

.

 

اینجا دارم دست می زنم

1

.

2

.

3

.

 

هنوز نفهمیدم با این موبایل چه جوری کار کنم

 

 

.

 

من که ازش سردر نیاوردم،پس بهتره ببینم چه طعمی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

.

 

 

دختر عزیزم اینا خاطراتی بود از هفتمین ماه زندگی قشنگت

وتو این عکسها داری با تخت پارکت خداحافظی میکنی،ستیا جونم چه شبها و روزهایی که گذشتن ومن تورو داخل این تخت میذاشتم و تکونت می دادم و واسه تو لالایی می خوندم تا خوابت ببره

 

 

اولین باری که داخل تخت پارک خوابیدی

 

.

 

حالا واسه آخرین بار تورو میذارم داخلشقلب

 

.

 

.

 

قلبقلبقلبدختر نازنینم من وبابا محمود عاشقتیمقلبقلبقلب

.


 



 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

maman bahar
7 اردیبهشت 92 0:43
جووووووووووووووووووون
ناناس
عسلی


ممنون عزیزم کاش آدرس وبلاگ میذاشتی
♥ نیم وجبی ♥
7 اردیبهشت 92 1:12
وای ماشالله چقدر نااااز تر شدی خاله
مهسا مامان نورا
7 اردیبهشت 92 16:15
ای جانمممممممممممممممممم
خیلی نازی فرشته کوچولو همه عکسات ماهه خاله البته اینو بگم خودت خوشکلیا[ماچ


میسی خاله مهسا جون
فلوریا مامان دیانا
7 اردیبهشت 92 18:35
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا

دلمونو بردی ستیااااااااااااااااااااااااااا

قربون شکل ماهت برم خاله جون

مامانی اسپند برا گل دخترمون بنداز

پیشاپیش اولین * روز مادر * رو بهت تبریک می گم عزیزم. ایشاله سایه مادر بودنت روی سر گل دخترمون مستدام باشه.

یه چیزی هم بگم:

بابا ستیا دوتامونم شهریوری هستیم خاله جوووووووووووووووووون. منم 3 شهریور بدنیا اومدم. خیلی وقت بود می خواستم بگم هی یادم میرفت.

خیلی دوست دارم


ممنونم خاله جون عزیزم

خیلی خوشحالم که شماهم شهریوری هستی خاله جونم

راستی روز تولدتون با مهدیار جون دوست وبلاگی ام یکیه




مامان الیناجونی
7 اردیبهشت 92 20:13
سلام خیلی عالی بود کلی لذت بردم یاد هشت ماهگی الینا افتادم الینا هم خیلی وابسته است به باباش درست تو همون سنین بود که یه شب باباش دیر اومد الینا خیلی بهونه میگرفت وقتی باباش اومد خوشحال شد اونموقع بود که فهمیدم واسه باباش بوده بهونه گیریش .سیتای عزیزم هم باباییه دیگه قوربونش بشم چقدر ماهی عزیزم مامان جونی یه بوس گنده از اون لفای ناززززززززززش بکن حتما جیگرییییییییییی خاله جون

ممنون دوست عزیزم،شماهم روی ماه الیناجون رو از طرف ما ببوس
♥ نیم وجبی ♥
9 اردیبهشت 92 0:18
ما چند تا آپــــــــ خوشگـــل کردیــــم
منتظر حضـــور گرمتونـــم


حتما عزیزم
FARIBA
9 اردیبهشت 92 3:35
قربونت برم چقدر بزرگ شدی خالهههههههههههههه.دلم برات تنگ شده بود.


میسی فریباجونم
فائزه مامان مهدیار
9 اردیبهشت 92 13:22
الهی فدای دس دس کردنت
فدای هندونه خوردنت
جیگرتو بخورم چقدر توی حموم ناز میشی
عاشقتم با این موهای نازت
بخورمت چقدر خوشگلی خاله

متشکرم خاله جونی،بوس بوس
فلوریا مامان دیانا
10 اردیبهشت 92 9:23
زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه “مادر” است



زیباترین خطاب “مادر جان” است



“مادر” واژه ایست سرشار از امید و عشق



واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید



**روز مادر مبارک**








ممنونم عزیزم

مامان مينا
10 اردیبهشت 92 13:18
اخه ستيا جوووووووووونم عزيزم خيلىىىىىىىىىىىى ماهههههههههى
دوسسسسسست دارممممممم
يه عالمه


میسی خاله جونی
♥ نیم وجبی ♥
10 اردیبهشت 92 14:13
مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید.
روزت مبارک مادر♥



ممنون عزیزم
مامان ثنا
11 اردیبهشت 92 0:30
قربون ستیاخوشگله
مامانی روزت مبارک


ممنون خاله جون
مامان نازنین
11 اردیبهشت 92 0:36
عسسسسسسیم چقد تو ناز داری خاله
خاله مهشید
12 اردیبهشت 92 1:06
زهرا جون روزت مبارکماشا...ستیاجون هرچی بزرگتر میشه شیرین تر و با مزه تر میشه،ستیا جوووووووووووووووووونم خیلیییییییییییییییییییی دوستت دارم،


ممنون مهشیدجونم
متین من
12 اردیبهشت 92 15:16
عزیزم عافیت باشه رفتی حمام هندونه هم که میخوری نوش جانت عزیز خاله وای چه نازهم دست میزنی بووووووووووووس


ممنون خاله جونم
خاله سودا
14 اردیبهشت 92 20:33
دختر اینقدر خوشگل میشه آخه ای خدااااااااااااااا....کم خودتو واسه مامانت شیرین کن یهو دیدی به جای عسل خوردت


میسی خاله جونم
الی
24 تیر 92 13:13
با سلام اگر به دنبال یه سایت برای لباس نی نی هستین که قیمتاش مناسب باشه و لباسای خوشگل بچگونه و زنونه داشته باشه یه سر به این سایت بزنید راستی خواهش مندم نام معرف رو الهام 690 وارد کنید ممنون http://mercato.ir/index.php
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ستیانفسم می باشد