بهار عمرمان باحضور تو سرسبزتر می شود
باز هفت سین سرور ماهی و تنگ بلور
سکه وسبزه وآب نرگس و جام شراب
بازهم شادی عید آرزوهای سپید
باز لیلای بهار باز مجنونی بید
بازهم رنگین کمان باز باران بهار
بازگل مست غرور باز بلبل نغمه خوان
باز رقص دود عود باز اسفندوگلاب باز آن سودای ناب
کور باد چشم حسود
باز تکراردعا یا مقلب القلوب یا مدبرالنهار حال ما گردان توخوب راه ماگردان تو راست
باز نوروز سعید بازهم سال جدید
بازهم لاله عشق خنده و بیم وامید
سلام
یه سلام گرم بهاری به همه دوستای مهربون وبلاگی
دوستای مهربونم سال نو همگی مبارک
دختر نازنینم باحضور سبزتو امسال بهار ما سبزتر از همه سال وهمه ساله
تو هشتمین سین سفره هفت سین دل ماهستی
دختر نازنینم امسال اولین بهاری هست که تو کنار ماهستی
و باحضور سبزت ساعت ها و دقیقه ها و ثانیه های مارا زیباتر کرده ای
وکلبه عشق مارا صفایی دگر باره داده ای
دختر نازنینم آرزو دارم سال جدیدی که پیش رو داریم،آغاز روزهایی باشد که آرزو داریم
عکسهای جدید ستیا در ادامه مطلب
ستیا و چهارشنبه سوری
ستیا در لحظه تحویل سال
هفت ماهه شدن ستیا
یک روز باستیا
و....
ستیا جونم چند روزی نتمون قطع بود ونتونستم وبلاگت رو آپ کنم حالا کم کاریمو جبران میکنم
ستیا و چهارشنبه سوری
ستیا جون بابایی آخرین شب چهارشنبه سال نود ویک به افتخار حضورتو در کنارمون یه آتیش بازی زیبا راه انداخته بود وهمگی باهم تو کوچمون جشن گرفتیم ،عکس زیادی نداریم چون بیشترش رو فیلم گرفتیم
دخملی نازم از دیدن آتیش بازی هیجان زده شده بودی
شام رفتیم خونه پدری من
و تو کنار سفره شام
ستیادر لحظه تحویل سال
و اینم هفت سین اتاق ستیا
ستیا ،مطهره جون وپدر بزرگها
هفت ماهه شدن ستیا
نفسی مامان هفت ماهه شدنت مصادف بود با پنجاه و چهارمین سالروز تولد پدر جون وهمچنین بیست ونهمین سالگرد ازدواج پدرجون ومامان مهناز
اینم عکس تو با کیک جشنمون
با دیدن کیک سعی کردی خودت رو بهش برسونی
غلت خوردی و دور خودت چرخیدی و.....
وقتی دیدی کیک دست نیافتنیه بی خیال شدی
واینم عکس تو با پدر جون مهربون ودوست داشتنی
پدرمهربونم خیلی دوستت داریم
ان شاالله سایه ات همیشه بالای سر ما باشه
یک روز با ستیا
دخمل گلم چند روز پیش که از خواب بیدار شدم اومدم اتاقت ودیدم که تو ام بیدار شدی و از دست من شاکی هستی که دیر اومدم پیشت
بله ،ستیا نفس بامن قهره
دستتو گذاشتی رو صورتت تا ازت عکس نگیرم
ومنم کلی منت کشی وقربون صدقه رفتن وناز کردن .....
تا اینکه قیافه ات اینجوری شد
و تو این عکس ستیا شارژ شده چون کلی شیر نوش جان کرده
موهاتو شونه کردم و بعد رفتیم و تورو سوار خوش رکابت کردم تا کل خونه رو زیرو رو کنی
اینم ستیای شادوشنگول که همش واسم میخنده وبه همه جا سر میزنه
تو این عکسم میخوای سی دی عروسیمون رو ورداری
و من واست دی وی دی خاله ستاره وگذاشتم و تو مشغول تماشای تی وی شدی
و اینم عکس ستیا با خاله جونی ها که عید دیدنی اومدن خونمون
خاله های مهربون دخترم که بهترین دوستای دوران تحصیلم هستند
ستیا جونم ببخشید که من خواهر ندارم تا تو خاله واقعی داشته باشی
ولی این دوست جونی هام مث خواهر واقعی ام هستن عسلم وتو رو خیلی دوستت دارن
اینم یه دو تا از عکسهات وقت خونه تکونی
می خواستیم پنجره هارو تمیز کنیم
و اینم تقویمی که بابایی واسه تو درست کرده